آداب حضور
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
لینک دوستان
سرور مجازی ایران" >سرور مجازی ایران

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گپ دوستانه و آدرس rahjooyan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 626
:: کل نظرات : 11

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 66
:: بازدید ماه : 2658
:: بازدید سال : 8886
:: بازدید کلی : 364016
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 31 خرداد 1394

آداب حضور

 روزها و ماهها گذشت تا به تاریخ، "نامه دعوتی" که از جانب پروردگارمان برایمان نوشته شده بود، رسیدیم. مهمانی بر روی سفره ای که چیدمانش با دیگر سفره ها فرق دارد، کاسه رنگ سبز پر از مهرش آنقدربزرگ است که تمام انسانهای روی زمین هرچه از آن تناول کنند تمام نمی شود. سفره ای رنگین با تمام زیبائیهایش که هرچشمی توانایی دیدن آنرا ندارد. در این سفره رنگین هرکس با حفظ  آداب حضور، و با توجه به توان وسعش می تواند از انواع غذاهای معنوی که نیازهای دل را برآورده می کند و سودش به دیگر جوارء نیزمی رسد تناول کند. منت خالقی را که آفریده اش را به سوی خود دعوت می کند تا با او مهربان باشد.

دعوت به خوان الهی امسال مصادف بود با دیدارقواصان گلگون کفنانی که سی و اندی سال پیش برای صیانت از عزت و شرف مردم ایران دل به دریای دیار یار زدند، و حالا آمده اند که همه ما را از غفلت بیدار نمایند. پیام آنها تازگی نداشت که هرکس برای خود تفسیر کند، پیام آنها سی و اندی سال است در فضای این مرز و بوم پیچیده است، کو گوش شنوا، آنقدر درزرق و برق دنیوی غرق شده ایم که چشمه های اشک مادرانشان را نیز ندیدم، آنقدر قلبهایمان تار شده است که نجواهای  مادرانشان را که در حسرت دوری نونهالشان درتنهایی می سرودند نشنیدیم. به شکرانه جانفشانی آنها راهی دانشگاهها شدیم وغرق در نظریه پردازیهای غربیها شدیم. چه شبها موقع امتحان تفکرات ماکیاویلیسم را که تکرار نکردیم. فراموش کردیم نظریه های آنها را که در وصیت نامه شان نوشته بودند بخوانیم.عاقبت این شد که فراموش کرده ایم آنها بر ما حقی دارند،وکوچکترین حق آنها این است، عزت و شرفی که آنها با دادن خون خود برای این مرز و بوم بدست آورده اند از دست ندهیم و از این سنگر غرقه به خونشان،  بخوبی مواظبت نماییم.

وقتی هر روز تیترروزنامه ها را مطالعه می کنیم، می بینیم بعضی از آنها محیط را به چاله میدان ژورنالیستی تبدیل کرده اند که بجای دستمال یزدی و رینبوکس از کلمات و جملاتی روشنفکرمعابانه برای خونین کردن حریف استفاده می کنند، تا شاید از این اشتر ساختار مریض کوله ای بگیرند. واز اینکه بتوانند ضربه های حریف را دفع کنند، سپری به بزرگی مردم جلوی خود می گیرند، نتیجه این نبرد وارد آمدن ضربه های هولناک هر دو حریف به پیکره مردم مظلوم و  شهیدپرورایران است. این مردم که شما داعیه او را به سینه می زنید تا بتوانید برای موج سواری خود و هم فکرانتان جایگاهی برای "ترک تازی" کسب نمایید، در مکتبی پرورش یافته اند که عزت و شرف را فدای شکم نخواهند کرد آنها در چیدمان سفره های رنگ و رو رفته شان که با تار و پود عزت و شرف بافته شده است که همین گلگون کفنان در آن ارتذاق می کردند، نان و ماست و سبزی را به چیدن برنج های پاکستانی و هندی درظروف گلدار روی سفره های یک بار مصرفی که برای آنها در نظر دارید ترجیح می دهند.

وآن روشنفکران تازه به دوران رسیده ای که افاده هایشان هر از چند گاهی تیتر روزنامه های همقواره خودشان می شوند ودر هر زمانی یک نوع تعریف از آزادی می کنند هنوز خود درشناخت آ آزادی مانده اند که اگر چنین نبود تفسیر به رای نمی کردند و بدون شناخت مردم از آنها مایه نمی گذاشتند. اگر شما آزادی را می شناختید گرفتار این تفکرهای التقادی نمی شدید و بعد از گذشت 36 سال این مردم را می شناختید، شما که وامدار این مردم هستید که از مالیات آنها در دانشگاهها و یا بورسیه ها استفاده کرده اید، این چنین آنها را بی بصیرت نمی دانستید که آنها را به میتینگ در بهشت زهرا دعوت می کنید. اگر آنها به شکمهای خود بیش از عزتشان اهمیت می دادند به همفکر جنابعالی رای می دادند که در تبلیغات خود گفت من به هر ایرانی اگر رئیس جمهور شوم پنجاه هزار تومان می دهم. خوب هم میدانی، که فقط فرقه خاصی به او رای دادند آنهم بخاطر اینکه از آنان در برابر نظام دفاع کرد.

اگر واقعا مانند تیتر روزنامه هایتان (تمام طیف های فکری) به فکر مردم هستید، بیائید از این موقعیتی که حق تعالی برایمان فراهم نموده استفاده کنید، همه  با همدلی و همزبانی برسر خوانش بنشینید، با خدا و خلق خدا و یکدیگر مهربان باشید و هم به فکر عزت و شرف  مردم  باشید و هم به فکر شکمشان، و یکدست و یک زبان حق این مردم فداکار و ایثارگر و خدا جوی را از حلقوم گرگها زیاده خواه و بیرحم غربی بگیرید.

در بین ما دو کس واقعا مظلوم هستند، خدا و خلق خدا. هرکجا کم بیاوریم می گوییم خدا نخواست، خدایی که هم رحمان و هم رحیم است. و هرزمان خواستیم عقیده خودمان را به کسی تحمیل کنیم به سراغ مردم می رویم، مردم بازیچه دست نخبگان و روشنفکرانی شده اند تا با نام آنها به اهداف خود برسند. هر گروه یا حزبی اگر واقعا قصد دارد سنگ مردم را به سینه بزند باید شاخص هایی که مردم دارند بشناسند و با توجه به این شاخص ها بفکر مردم باشند. خواست این مردم آزاده، همیشه این بوده و خواهد بود وبارها این را ثابت کرده اند، صیانت از: عزت، شرف، سربلندی و.. شکم. والسلام




:: بازدید از این مطلب : 4248
|
امتیاز مطلب : 626
|
تعداد امتیازدهندگان : 144
|
مجموع امتیاز : 144
مطالب مرتبط با این پست

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید